قدرتهای خارق العاده ای که در شما هست !
همه ی انسانها علاوه بر قدرتهای مشاهده و ادراک ، دارای قدرتهای ژرف تر ذهنی مانند شهود و تخیل خلاق هستند . همه ی اشخاصی که دنیا آنها را نابغه می خواند کسانی بوده اند که دل و جرات به خرج داده اند و به ندای شهود و تخیل خلاق خود گوش فرا داده اند و از هدایت آن اطاعت کرده اند. پیروی از رهنمودهای باطنی چنان ثمرات شگفتی به بار می آورد که دیگران می پندارند آنها صاحب استعدادها و نبوغی خارق العاده اند . در واقع ، آنها دارای قدرتهای غیر عادی نیستند . آنها به جای خفه کردن این قدرتها ، از شهود و تخیل خلاق خویش که برای رسیدن به توانگری و کامیابی و زندگی بهتر لازم است ، استفاده کرده اند .
با نگاهی روشن بینانه در میابیم که با قدرتهای ذهنی ای دنیا می آییم که از آنها چندان خبری نداریم . برای ایجاد توانگری و کامیابی دلخواه باید این نیروهای کشف نشده را در خود بیدار کنیم . معمولاً توجه ما به فعالیتهای بیرونی و دنیای خارج معطوف است و ما ندای شهود را نمی شنویم و هدایتش را درک نمی کنیم . هنگامی که در راه بیدار کردن شهود می کوشیم باید هر روز مدتی به فضای آرام درون خود رو آوریم .
شهود ، یعنی دانش و دریافت آنی درباره ی چیزی بدون استدلال . در واقع ، شهود الهامی درونی و باطنی است که به صورت اندیشه یا طرحی به ذهن هشیارتان می آید . این بارقه ها را گواهی دل یا « آواز ملایم و آهسته » می خوانند .
یکی از نویسندگان نوشته است : « لازمه ی عصر فضا ، جسارت و فردیت بشر است . » اتفاقاً این دو ویژگی نزد کسانی یافت می شود که به ندای باطن خود گوش می دهند و از راهنمایی شهودی آن پیروی می کنند . برای همه ی ما پیش آمده که درباره ی انجام کار یا تصمیمی الهاماتی به ما می شود و معمولا ما آنها را نادیده می گیریم . شاید آنها را به طرزی باور نکردنی شگفت و عالی دیده ایم و سعی در سبک و سنگین کردن آنها داشته ایم . شهود ، کاری به استدلال و سبک و سنگین کردن ما ندارد ، زیرا توضیح نمی دهد ، تنها راه نشان می دهد و شما را آزاد می گذارد که آن را انتخاب یا رها کنید .
نوابغ و انسانهای معتمد به نفس ، به الهامهای باطنی خود ایمان دارند و بدون ذره یی استدلال آنها را دنبال می کنند . به همین دلیل آنها را نوابغ می خوانند . مردم عادی معمولاً منتظر « اثبات و گواه و دلیل » در کشمکشهای عقلی درجا می زنند . هنر مندان و شاعران و نویسندگان و موسیقیدانان و عرفا ، از طریق شهود با ذهن دانای کل تماس می گیرند و آنگاه حاصل آن تماس را به جهانیان ارزانی می دارند .
گاه شهود به صورت الهامی درونی و گاه از راههای بیرونی به سراغتان می آید . در این قسمت به شهودی که از راههاهی درونی به سراغمان می آیند می پردازم :
شهود درونی ، گاه به صورت « آری » و گاه به صورت « نه » نمایان می شوند . گاه این « آری » آنقدر آرام و نرم و ملایم است که دست کم نخست آن را نادیده می انگارید زیرا نمی کوشد شما را مجاب کند . اگر آن را نادیده انگارید ، بسیار آرام دوباره و دوباره آنقدر به ذهنتان می آید تا دیگر بار از آن آگاه شوید .چه بسا که بارها شده است که آرزو و یا تصمیمی در سرمان بوده که به دلایلی که ذهن بشریمان آن را مقدور نمی دانسته کنا ر گذاشته ایم و دوباره و دوباره در طی سالیان بعد به ذهن و دلمان رجوع کرده اند . گویی آنگاه که شهود به صورت « نه » به سراغ آدمی می آید شدید تر و نمایان تر است . معمولاً از آنجا که ما انسانها بیشتر آرزوهای خود را محال و دست نیافتنی می دانیم ، منتظر شنیدن « نه » از شهود هسنیم و گویی این صدا را بلند تر و مؤکد تر می شنویم و احساس نا آسودگی ناشی از این « نه » آنقدر شدید است که جز اطاعت از آن چاره ای نمی ماند .
برای اینکه بیاموزید چگونه صدای شهود را بشنوید و از هدایت آن بهره مند شوید باید ذهنتان را از اندیشه های آشفته و پراکنده رها کنید و در آرامش ، با دقت به صدای شهود توجه کنید و راهنمایی هایش را بپذیرید . برای پرورش شهود و کسب پاسخهای « آری » و « نه » ، این پنج گام را دنبال کنید .
« آرزو ، دست نوازشگر خداست که درب ذهنتان را می کوبد ، تا موهبتی عظیم تر را به شما ببخشاید » .
مطمئن باشید وقتی دلتان از آرزویی ژرف لبریز است ، نشانه ی آن است که پیشاپیش برای شما مهیا شده و منتظر است تا آن را باز شناسید و بپذیرید و این بدان معنا نیست که طالب موهبتهای دیگران هستید و یا موهبت دیگران را می ستایید . شاید معادل الهی موهبت بک نفر دیگر را بخواهید و باید برای معادل الهی متعلق به خودتان سپاس بگذارید .